عبدالحسین
مختاباد،خواننده موسیقی اصیل ایرانی، در گفتگو با دیباچه گفت: در جامعهای به سر
میبریم که نگاههای بستهمذهبی،غالب شده
است و کار هنری را کاری، غیراخلاقی و غیرمذهبی میدانند. خصوصا در زمینه موسیقی
شاهد هستید که چه فشاری به موسیقیدانها وارد میشود.
اجرای
پروژه "آرش کمانگیر" نیازمند اسپانسر است
این
خواننده موسیقی سنتی کشور، درباره فعالیتهای اخیر خود به خبرنگار حوزه موسیقی
دیباچه گفت: با وجودی که این روزها فضای
موسیقی سنتی کشور،فضای مناسبی نیست؛ در پاییز قرار است که در تهران و چند شهرستان،
اجراهایی داشته باشم. آلبومی در دست انتشار دارم که شامل قطعاتی از شعرای معاصر، شاملو،
اخوان ثالث وشفیع کدکنی است. آهنگ های این مجموعه را چند سال پیش نوشته و برای
تست بازار تنظیم کردهام و درحال حاضر مشغول آماده سازی این آثار، برای ضبط داخل
استودیو هستیم.
وی
افزود:همچنین، پروژهای با نام «آرش کمانگیر» در دست اجرا داریم، که نمایشی موسیقایی
است؛ تمام کارهای این پروژه انجام شده است، کار آهنگ سازی را شخصا به اتمام
رساندم؛ اعضای تیم اعم از بازیگران،سه خواننده و گروه کر مشخص شدهاند و خوشبختانه
تمامی این دوستان با صحبتهای اولیه به ما،افتخار همکاری دادهاند.تنها به این دلیل که هزینه کار، برای ضبط و اجرا، هزینه
قابل توجهی است و قطعا نیاز به حامی مالی دارد تا به اجرا برسد دنبال اسپانسر و یک
کارگردان هستیم.
اجازه
ندهید موسیقی سنتی هنری دولتی و سوبسیدی شود
خواننده
تصنیف ماندگار شبانگاهان،درباره وضعیت حال موسیقی اصیل ایرانی در کشور اظهار داشت:
متأسفانه امروز، موسیقی ایرانی، به کما رفته و احتیاج به نفس تازهای دارد که به
آن دمیده شود؛ این موضوع، نیازمند عزمی
ملی، از طرف همه هنرمندان و تمامی افراد علاقمند به فرهنگ اصیل ایرانی،است که پا
پیش گذاشته و اجازه ندهند این هنر در چنین وضعیتی، قرار بگیرد. از طرفی هنرمندان
این سبک باید آثار قابل توجهی ارائه دهند که مردم جذب آنها شده و این گونه نشود که
این موسیقی تبدیل به هنری دولتی و سوبسیدی شود.
وی در
ادامه گفت: این داستان یک مطلب دو سویه است. در یک سو، ما در طی این سالها،
آهنگساز قابل توجهی در عرصه موسیقی نداشتهایم تا آثاری خلق کند که گوش وهوش مردم
را برباید و توجه آنها را به موسیقی اصیل ایرانی جلب کند. این نشان دهنده این امر
است که در طی این دوران، ما آموزشهای مناسبی در عرصه موسیقی ایرانی نداشتهایم تا
نسلی را تربیت کند که این نسل بتواند نبض جامعه را درک کرده و بر اساس مسائل
روزمره،آثاری را خلق کنند که مردم به آن آثار توجه کنند. از سویی دیگر، در حال
حاضرشنوندگان موسیقی ایرانی پا به سن گذاشته و جوانان آنچنان علاقه و نیازی حس نمیکنند
تا به تماشای کنسرتهای موسیقی سنتی آمده
و لذت ببرند و این درحالی است که در گذشته آنها ،مشتاق به شنیدن موسیقی ایرانی
بودند.
از
موسیقی دهه پنجاه سالها عقب هستیم
این
استاد موسیقی، در پاسخ به این پرسش خبرنگار دیباچه که نقش کلام در ماندگاری آثار
تا چه میزان اهمیت دارد، عنوان کرد: امروز آثاری تولید میشوند که دارای بار
معنایی مناسبی نیستند و اگرچه ممکن است مدتی برسر زبان مردم بیفتند، اما به زودی
از خاطرهها میروند. این گونه نیست که ذهن هنری مردم،سطحی پسند باشد. اگر دقیق
نگاه کنید متوجه میشوید،حتی در زمینه موسیقی پاپ، این سبک، از جهت مردمی بودن و
ماندگاری در ذهن مخاطب، از موسیقی دهه پنجاه، سالها عقب است. همچنین آهنگسازان سبک
پاپ، هنوز نتوانستهاند،سبک جدیدی، ایجاد کنند که تقلیدی نباشد و نگاه و روح دیگری
در موسیقی پاپ ایرانی ایجاد کند. کاملا واضح است، نگاه گیشهای در ذهن و روح
هنرمندان این عرصه غلبه کرده است درحالیکه هنرمندان باید جلوتر از جامعه حرکت کنند
و مردم را به سمت هنری جدی ببرند. متأسفانه در طی این سالها این اتفاق نیفتاده است
و همچنان هنرمندان ما به مسیر غلط و بیراه میروند. بسیاری از خوانندگان، که روی
کار آمدند، در کسری از زمان،ناپدید شدهاند؛درحالیکه شاید از تاریخ ظهور و
حضورشان، دو سال هم نگذشته باشد و این نشان دهنده ضعفهای کاری است؛ درحالیکه در
هنر هم استقبال مردم مطرح است و هم ماندگاری.
وی
افزود: بسیاری از آهنگسازانی که در دهه پنجاه آهنگ ساخته و شعر گفتهاند، در ذهن
نسلهای بسیاری زنده مانده و همچنان آثارشان تقلید میشود و این مطلب مهمی است
که هنرمندان باید به آن توجه کرده و از
بحث مصرفی بودن به ماندگار ماندن و زنده بودن هنر در اعصار مختلف ایمان آورده و
برای رسیدن به این مهم،زحمت کشیده و مطالعه کنند.
وقتی
نگاه بسته مذهبی غالب است
خواننده
و آهنگساز قطعه «تمنای خیال» در رابطه با این پرسش خبرنگار موسیقی دیباچه که تا چه
میزان برای رسیدن به شعاری که درجایگاه
مدیریت شهری دادهاید که"ایران باید مهد فرهنگ وهنر آسیا شود" تلاش کردهاید،
بیان داشت: بالاخره زمانی که حرفی زده میشود،مجموعه هم باید خواستار عملی شدن آن
باشد. وقتی در جامعه ما نگاه، یک نگاه سیاسی به فرهنگ و هنر بوده و به شدت مصرفی و
تک بعدی است، مسلم است که هرچه تلاش کنی به جایی نخواهی رسید. ما در شهرداری تهران
در زمینه سخت افزاری تا آنجا که در توان داشتهایم،کار کردهایم به طوری که اقدام به ساخت سالنها،فرهنگسرا،خانههای فرهنگ
و پارکهایی که بتوان در آنها به اجرای کنسرت پرداخت، کردهایم. اما از سویی دیگر
باید مجموعهای پیگیر این قضیه باشد.
وی در
ادامه گفت: به طور نمونه، بود و نبود تشکیلاتی نظیر وزارت ارشاد، تأثیری در حیاط
هنری فرهنگ مملکت ندارد و در واقع یک بدنه ورم کرده اداری است که تنها هم و غم آن،
پرداخت سرماه حقوق کارمندانش است. این ارگان برنامه و نگاهی در زمینه رشد هنری
ندارد و حتی کارکرد هنر را نمیفهمد. از سویی ما در جامعهای به سر میبریم که
نگاههای بسته مذهبی،غالب شده است و کار
هنری را کاری، غیراخلاقی و غیرمذهبی میدانند. خصوصا در زمینه موسیقی شاهد هستید
که چه فشاری به موسیقی دانها وارد میشود. در همه جای دنیا زمانی که هنرمند، قصد
برپایی کنسرت دارد،گویی برای صرف غذا به یک رستوران میرود؛ تا این اندازه کار در
آنجا راحت است. اما در جامعه ما اجرای کنسرت توسط هنرمند، تبدیل به یک بحران ملی
میشود که از وزیر کشور،رئیس جمهور و نیروی انتظامی وارد آن میشوند تا مشخص شود فلان کنسرت،برگزار بشود یا نشود.
در این جامعه هیچ وقت نمیتوان به حرف خود عمل کرد زیرا به حدی سنگلاخ وجود دارد
که اجازه خیلی از کارهای خلاقانه را به شما نمیدهد؛ در طی این سالها اغلب وقت
هنرمندان ایرانی صرف اثبات درستی کارشان و این موضوع شده است که هنرشان در تضاد با
منافع ملی و مذهبی نیست.
اجرای
خیابانی با اجراهای رسمی قابل قیاس نیست
این
خواننده موسیقی ایرانی در انتها ضمن استقبال از برگزاری کنسرتهای خیابانی، اظهار
داشت: ایده خوبی است و من هم قبلا در
شهرستانها و مراکز عمومی، تجربه برگزاری کنسرت رایگان را داشتهام. تجربه خوبی
بود و لذت و حس نفس به نفس اجرا در فضاهای باز که هزاران نفر مخاطب اجرا میشوند،
قابل قیاس با اجراهای رسمی در سالنهای بسته نیست. آمادگی خود را اعلام میکنم
وامیدوارم باز هم در این قضیه به مشکل برنخوریم،به این دلیل که شنیدهام باز هم مشکلاتی به وجود آمده و بسیاری از کنسرتها
را تعطیل کردهاند.
گفت
و گواز : اعظم صفایی